سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
[🍀]ماییم و یاد عالَم ، عالم که یاد ما نیستدر خاطر پریشان ، جز یاد دوستان نیستیارانِ بی مروت با ما به گفت و گویندآن با مرامِ مهتَر ، اما کنار ما نیستهی گفتمش در این راه ، همراه هم چو باشیممن با تو و تو با من ، این غم حریف ما نیستاما عزیزِ همدل ، خود را گرفت از منگفت برکَنَم دل از او ،گفتم مرام ما نیستاو سعی بر تجنُب ، من در پی تقرباین بُعد و غربت ما هرگز به کام ما نیستفهمید کم کمَک دل ، جا در دلش نداردماییم یار ...
چشمان تو شعری ست که صد قافیه داردامّا چه کنم؟ با دل من زاویه دارد!این آبی بی واهمه، این شهر ستارهچون علم نجوم است که صد فرضیه داردچشمان تو معدنی از نور و بلور استدنیا به غنی سازی آن حاشیه دارداین سفرهٔ رنگین قلمکار، کجای ست؟کز فلفل و نعنا و نمک، ادویه دارد!؟این باغ پُر از برکت و این جنگل مخملباران شکوفه ست که هر ثانیه دارداین دُرّ یتیمی ست که دلخواه جهان ستهر عاشق دلخسته از آن سهمیه دارداین قدر مرا از درِ خود ب...
چهره شاد و روىِ باز ، وسیله جلب محبّت و مایه تقرّب به خداست و ترشرویى و گرفتگى چهره ، سبب جلب دشمنى و مایه دورى از خداست ......