پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ط▪️صدف سفید چشمانت مروارید سیاه رنگی را می پروراندگیسوی پر کلاغی ات را به ماه کامل صورتت بپاشان تا بار دیگر همه ی مردم شهر از گرفتن ماه دلواپس شوندتا بار دیگر ثابت شود که دنیایی در دست توستامیدوارم من آن کشتی خجسته باشم که بر ساحل دهانت لنگر می گیرد، در خشکی لبهایت دراز می کشد و دریا را در آغوش خود جای می دهد. دستانت آه دستانتدستانت که لطافت نسیم را دارد باز گلدان خشک شده را به تبسم وادار می کندو بازدمت به خاک مرده گلدان جان تاز...