دست ها، پاهایم را پاها، دست هایم را... چشم بسته زیرِ ساعت دیواری به تکه هایم به بال در آوردن به بیرون از پنجره فکر می کنم دست روی هر چه گذاشتم پا روی هر چه گذاشتم چشم روی هر چه گذاشتم مین بود و مین بود و مین ......
از بس که مواظب بودم کسى را نشکنم به خود که نگاه میکنم تکه تکه ام...