متن پازل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پازل
دست ها، پاهایم را
پاها، دست هایم را...
چشم بسته
زیرِ ساعت دیواری
به تکه هایم
به بال در آوردن
به بیرون از پنجره فکر می کنم
دست روی هر چه گذاشتم
پا روی هر چه گذاشتم
چشم روی هر چه گذاشتم
مین بود و مین بود و مین ......
زندگی پازلی بیش نیست…
گذاشتن تکه ای ب اشتباه پازل را دگرگون می کند..
با دقت پازل های زندگی را ب هم وصل کنیم..
المیراپناهی درین کبود دانش اندوخته ی روانشناسی
قطعه ای از پازل سرخ دل من،/ پیش دشت سبز چشمانت،/ جا مانده است؛/ آمدی و بردی با خود،/ نیمی از وجود مرا؛/ نیمه ی من،/ جدا از من،/ چرا مانده است؟/ باز آی و تکمیل کن،/ دفتر وجودم را؛/ طرحی از من به جاست؛/ مابقی،/ رها مانده است!
زهرا...
پراکنده شده، اجزای قلبِ من/
دمادم؛ هر کجا؛ دامن به دامن/
میانِ تکّه های قلبِ چون پازل/
تویی زیباترین احساسِ سرخِ دل/
و با «تو»، جمع می گردد/
بسی دلگرم می گردد/
پریشان حالیِ موجِ دلی، پُردرد/
پُر از رگبارِ بغضی، سرد/
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)