همه ى قافیه ها تابع زلفش بودند چادرش را که به سر کرد، غزل ریخت به هم!
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه بماند بین ما این رازها بینی و بین الله! .
که تهران تَر شود تهران ، مَن آبادانِ ویرانم ..