پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
چه قورى اى داشتجهاز مادرشبیه تاجىسر سماور.پریشب افتادشکست و شد خُردبه حس مادرچه ضربه اى خورد!.براى این کهدلش نسوزدچه حرفهایىپدر به او زد:.شکسته حالابه هر دلیلىولى مهم نیستخدا وکیلى.به یک تَرَک همکه مبتلا بودغمت نباشدقضا بلا بود.به فکر حرفشنشسته بودماگر من آن راشکسته بودم.حواس پرتىدلیل آن بودقضا بلا یشضرر زیان بود...