متن مبتلا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مبتلا
حاجت روا
پس می دهم تقاص دلم را به پای تو
جان می کَنم به جان تو در ماجرای تو
دلبسته ام به جرعه ای از شوکران ولی
افتاده ام به دامن چون و چرای تو
اینها که گفته ام به فدای سرت عزیز
دیوانه ام به خاطر زلف رهای...
من میتوانم در چشمانت خیره شوم
و بدون به زبان اوردن کلمه ای بگویم که دوستت دارم
من میتوانم از فرسنگ ها فاصله تو را در آغوش کشم
دستانت را بگیرم و تورا به یک عصرانه در پاییزی ترین روز های ابان دعوت کنم
و تو میتوانی از دورترین نقطه...
مبتلایت شده ام،
-ای \عشق\!
...
ای شیرین ترین،
\بیماری\ دوران ها!
من به تو مبتلا شدم
و این ابتلای شیرین حتی از خود تو خواستنی تر است
به ابتلای تو که دچار شدم وجودم ذره ذره صیقل دید
آنقدر که دیگر آیینه شدم
و در آینه مبتلا جز تو را نمی توان به تماشا نشست
سولماز رضایی
می پیچد
عطر عشق پیچک
مبتلا شد دل خاکستری دیوار
سها رجوانی