چه قورى اى داشت
جهاز مادر
شبیه تاجى
سر سماور
.
پریشب افتاد
شکست و شد خُرد
به حس مادر
چه ضربه اى خورد!
.
براى این که
دلش نسوزد
چه حرفهایى
پدر به او زد:
.
شکسته حالا
به هر دلیلى
ولى مهم نیست
خدا وکیلى
.
به یک تَرَک هم
که مبتلا بود
غمت نباشد
قضا بلا بود
.
به فکر حرفش
نشسته بودم
اگر من آن را
شکسته بودم
.
حواس پرتى
دلیل آن بود
قضا بلا یش
ضرر زیان بود
ZibaMatn.IR