دنیای زنده دفن شدن زیرِ دردها دنیای نم کشیده ی ما پیرِمردها! ما مهره های کوچکِ از دست رفته ایم بازنده ایم در همه ی تخته نردها سربازهای گم شده لبخند می زنند وقتِ عقب نشینیِ ما در نبردها دریای سر بُریده ی مان گریه می کند همراه با جنازه...