شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
"خیابون ولیعصر من"همیشه مامانم ازم میپرسید داری کجا میری؟! میگفتم ولیعصر؛ اونم زود جوشی میشد و میگفت این ولیعصر چی داره که هر بار میری اونجا.آخه مامان نمیدونست بین اون همه شلوغی و ترافیک و صدای موتور و بوق ماشینا، دیدن عاشقانه های دو نفر دیگه و شنیدن صدای خندیدن یه اکیپ دختر و پسر با تیپ های هنری که پسراش موهای فر خیلی زیادی دارن و دختراش موهای کوتاه، چقدر میتونه جذاب باشه. ولیعصر علاوه بر اینکه پاتوق ما جون هاست، بلکه پاتوق عشق ...
به تو نیاز دارمچون روزنامه به صفحهٔ نیازمندی هاتهران به خیابان_ولیعصرعشق به شین وسطش......