سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
هر بارکه باکلاهی تازه می آیی،شادمانه بر سرم امتحان می کنم.تو می خندی وآینه، مات سادگی من۰۰۰اما دلم خوش استاز این آمدن و رفتن هاسرم بی کلاه نمی ماند...
از من عبور می کنی و دم نمی زنیتنها دلم خوش است که شاید ندیده ای....
دلم خوش است به بودنتهمینجا زیر سقف همین شهرتنها چند خیابان و کوچه و خانه فاصله داریم دلم خوش است که هستیهمینجا کنار تپش های بیقرار دلم .......