شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
قدر آنهایی را که برایتان مینویسند خوبی و شما لبخنده مهربانشان را در لابه لای نوشته هایش میبینید را بدانید،آنها مهربانى را اعتبارى دوباره میدهند…...
دلم حال خوب می خواهد!خسته ام از نگرانى ها و مشکلاتى کہشب و روزم را محاصرہ کرده اند و نمى گذارند حال خوش از گلویم پایین برود من این روزها بیشتر از هر چیزى نیازمندم بہ یڪ فنجان حال خوش در آغوش زندگى!...
پنجره های اتاقم از روزی که رفتی آنقدر مرا در آغوش کشیده اند ترک خورده اند! تا صدای شکستنشان در نیامده بیا......
و تو را میخواهم حتی اگر پاییز برگریزان تولدم مرا دفن کنند و تو نیایی......
غمگینم و دلگیر اما گلایه نمیکنم، چون اگر بیادت هستم این هنر توست نه من......
چشمانت را که ببندی دلت عاشقانه هایت را از زبانت بیرون میآورد، شعر بهانست، شاعری در کار نیست، عاشق باید بود......
شب ها را دوست دارم نه بخاطر سیاهی، بخاطر ستاره هایی که با تمام توانشان خورشید را باهم رقابت میکنند......
قوی ترین مردها کسانی هستند که به یاد کس دیگر با کسی زندگی نمیکند و همچنان تنهایند......