نیایش می نوازد آب گیتار می رقصند پونه های لب جوب. عطر سنجد خاطره میسازد و می گوید من هم آری عابری می باید تا که بصیرت یابد و مست گردد ازهم نوایی این چرخ و فلک مستی و دیوانگی و عشق و جنون اهل دلی میخواهد تا که شوند...