متن عشق الهی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق الهی
عشق
احساس است
ایمان است
پرتوییست از نگاه خدا
که در وجودمان شعله میکشد
سلام، ای خالقی کز نور، هستی آفریدی
که هر چه هست و خواهد شد، ز تو آیینه دیدی
سلام بر زندگانی، بر لحظه های بیدار
که در تکرارشان، نام تو را ما شنیدیم
پروردگارا سپاس از این نفسهای تازه
که در دل ، دعای ما شنیدی و حق دیدی؟
تو...
آری…
عشق، زبان خاموش خداست در زمزمههای دل.
عشق، آغاز هر خلقت است و پایان هر بیقراری.
اگر دل بیعشق بماند، گویی زمین بیخورشید است؛
و اگر جان به عشق آغشته نشود، نه حیات معنا دارد، نه کمال.
عشق، همان نَفَس نخستینِ روح است در لحظهٔ آفرینش.
ما نیامدهایم تا...
چشمهی عشقِ تو ما را به تماشا ببرد
تا به خورشیدِ تپشهای معلّا ببرد
عاطفه، گر که نباشد به سرای دلِ ما
بارشِ مِهرِ تو را غصّه، به یغما ببرد
در حریرِ ره چون سرو، خرامان ماند،
زلالِ ایمان بر دشتِ جان روان ماند.
در گردابِ درد، چو کشتیِ بیلنگر،
دل به موجِ بلا زد و با خدا ماند.
خموش و خاموش، ولی پر شعلهی مهر،
درونِ سینهاش هزاران آفتاب ماند.
نه چون سنگِ سخت، که به جان شکستنیست،
که...
اگر دنیا شادزینت و بر مهر بگردد
گل از سنگ بروید، دلِ پژمرده بخندد
به لبخندِ خداوند شود صبحِ جهان باز
شب از روح انسان چو رب اذن بتابد
در آن لحظه که خورشید درونِ دلِ ما رست
نه ظلمت بماند، نه کسی راه ببندد
درختان همه در ذکر، نسیم...
نیایش
به زیبایی یک لبخند قسم
و به زیبایی آن گریه شوق
وبه دلهای پاک هرچه آینه هست قسم
برچه قسم؟
به هراسِ دلِ تب دارِ مادرِآبستن؟
به بوسه دو دلداده عاشق؟
به حریم حرمت یک دوست
که بارش اخلاص دارد؟
وبه چشمان اشکبار مادر بغض کرده
و دل پرمهرش...
در باغِ دلِ هر دوی ما، مهر و وفاست!
این مهر، دمی، از وزشِ عشق خداست!
احساسِ قشنگیست، که گلبوسه دهی؛
حالا که شده، عید و دلت شاد و رهاست!
شادی یعنی بیبهانه نفس میکشیهنوز
ذکر تو میرود ز لبم هر سحر، هر روز
دل را به دام مهر تو بس بستهام خدا
بیلطف تو مباد برآید دمی، فروز
هر لحظهای که نام رب را زمان زمزمه کند
عطر بهشت میدمد از سینهام، به سوز
نه شادی جهان، نه غم...
سجده کردم تا که یاد آرم ربنا
لیک در یادش چنان غرقم، شدم از خویش ران
ذکر میگفتم، ولی دل جای دیگر رفته بود
در حضورش دل ربودم، گم شدم در لامکان
نه صدایی، نه نوایی، نه زمان در پیش بود
بسکه او نزدیک آمد، رفت از یادم جهان
رفت...
نگارا توفیقی عطا فرما تا سرگشته کوی تو گردم و دل بشویم از بندگی غیر تو تا جامه احرام برجسم و روحم زیبنده گردد
🌻🌻🌻🌻🌻🌻
شده یه وقتایی حس کنی خدا درست چسبیده بهت؟
شده هر قدمی که برمیداری، حضورش رو بالای سرت، روبروت، پشت سرت، تو کل زندگیت حس کنی؟
شده تو اوج عصبانیت، یهو یادش بیفتی و آتیشت خاموش شه؟
شده تا مرز انجام یه کار بد بری، ولی یهو به خاطر...
فقط به دل شود دید آن جانِ پنهان را
که نظرِ چشم کور است ز حقیقت گریان را
نه هر که چشم دارد، بینا شود به سرّ دوست
که دیدهپرست ز نقش و نگار و آبی و زمستان را
دل است آن کعبه که جان به قربانگه میرود
نه دیده...
دل اگر از تو شکستهست هنوز
من امیدی به تو دارم، به خدا
گرچه طوفان ببرد خانهی دل
بر سر عهد تو مانم، به خدا
بغض اگر راه گلو گیردم،
نام پاکت به لب آرم، به خدا
شب اگر تیرهتر از چشم خزان
تو چراغ شب تارم، به خدا
جان...
در قمارِ حق، شکستِ دل، نشانِ بردن است
برد اگر با او بود، دل چه خوش سپرده است
در میانِ خلوتِ دل، نیست جز تنهاییاش
اوست تنها، اوست یکتا، اوست همنفسِ سجده است
گر دهی دل را به بادِ مهرِ بیپایانِ او
باخت ظاهر گشت، اما برد با تو دربر...
ای مولوی، ای شیخِ جان، ای شورِ شیرینِ بیان، تو را با عقل، کاری هست یا بازیست پنهان؟
چرا بودی تو بر استدلال خشمگین، ای سخندان؟
ز عقل و منطق ار ترسی، ز خود ترسی، نه از جان
بگفتی: «پای استدلال، چوب باشد، بیتمکین» ولی خود از همین منطق، کنی...
تو هستی، ای جانِ جان، ای که در هر نفسم
نورِ عشقت جاری است، همچو مهری در قسـم
تو که باشی، غم نماند، دل نگیرد زین جهان
چونکه از لطف حضورت، گل کند صبحی جوان
چون تو هستی، من نترسم از شکست و از زوال
سایهات آرامشی شد در هجوم...
در جستجوی خویش به هر سو شتاب کن
شاید که عشق، سرّ تو را برده در نقاب کن
در فلسفه نهان شدی و در کتابها
در شعرِ شاعرانِ کهن، باده در شراب کن
تصویرِ تو کشیده شد از رنگ و از خیال
در پردههای وهم و حقیقت، نظر به قاب...
و عشق...
صدای ربنای دل است وقتی نامت را زمزمه میکند،
لحظهای که نگاهت، مثل اذان صبح،
تمام تاریکیهای وجودم را روشن میکند.
تو که باشی،
جهان، آرامتر نفس میکشد،
و هر تپش قلبم،
مثل مؤذنی خاموش، تو را صدا میزند.
من،
در آستانهی حضورت رکوع میکنم،
و هر بار...
در این شبهاے مقدس، هر نغمہ از صداے شجریان، چون شمعے روشن است ڪہ در دل تاریڪے شب میسوزد.
هر ڪلمهاے ڪہ از حنجرہ ے عاشقش بیرون میآید، هدیهاے است از خدا براے دلهاے تشنهے نور و محبت.
"ربنا" بہ زبان عشق با من سخن میگوید و در هر موج...
و سلام من به خدایی که هست نزدیک تر از رگ گردن به من