مُرده ای در گوشِ تابوت خواند خسته ام از مردمِ زنده کُشِ مُرده پرست رجبعلی باقری
دستی که به خدا داده شود از بنده ی او رو دست نمی خورَد
آسترِ تَنَم سرماست خیاط سرنوشت لرزِ تو را بر تَنَم دوخته است سپکو رجبعلی باقری