به خدا غیر خودم چشم بدوزی به کسی مثل مو در جهت باد به هم می ریزم
بوسه ای بر من بزن من چشم می بندم تو هم؛ این شتر دیدن ندیدن را که استادی دگر
چه مراعات و نظیریست میانِ کلمات بوی تو ، آمدنت، نم نم باران با عشق
حد مِی هشتاد ضربه، حد چشمان تو چیست؟ مستِ چشمان تو را اعدام باید کرد و کُشت...
درد دارد که خودت علت لبخند شوی و دلت در همه حالات پر از غم باشد...