شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
یه شبایی هم عین شب یلداست از همیشه طولانی ترهسردتره سنگین تره ولی خب جشنش میگیرمیه سایه میدوئه دنبال من تنها و وحشی رو زمینم بی هوانوشتن اسممونو تووی بد ها وسط زخمی ترا و افعی ترابدون تو یه مروارید مشکی بی صدف من ته مردابمیه ماهی وسط دریا ولی خب بی نفس و وصله قلابمیه منظومه ی شمسی پر از رمزه برام هر تارِ از موهاتدو تا سیاره ی روشنه انگار همه جا همراهه ابروهاتیه مزرعه پر از گل میشدم از تو بی تو شدم یه فریادبدونِ تو زمین اون روی...