تنها تو میتوانستی از میان کلمات مبهم اسمم را صدا بزنی و قطره های باران را بشماری تنها تو میتوانستی صدای خمیازه ی آفتاب بر تن کرخت بیدهای مجنون را از بر باشی و بر سر گل های باغچه قسم بخوری تنها تو میتوانستی مرا هنگامی که خیلی غمگین بودم...