نیایش نور عشق توام درسر هست سرسودای تو دارد دل دیوانه مست مهمان تو می شکند بهر دیدارت سرو دست جایم ده ای ساقی شبگرد میخانه پرست تا که نوشم جامی از دریای وجودت بشوم غرق در مستی و مست