« سایه ی من » پنجه در پنجه ی او افکندم سایه ام بود ولی بازیگوش گاه او گرگ پلیدی میشد من کنار تن او چون خرگوش راه می رفت چو مردی با من همه جا فکر من و با من بود مشت بر صورت او کوبیدم دست من زخمی...