پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کوچه های بغض آلودحریم خلوت دل جای پای خوبان استنگاه پنجره چشم انتظار جانان استاز آن زمان که سر فتنه دست باد رفته حکایت خم زلف و سری پریشان استدلم گرفته در این کوچه های بغض آلود که بی قرار سحرگاه عطر باران استاگر به مهر و حرارت نتابی ای خورشید تمام فصل درختان پر از زمستان استتو را به زمزمه شاخه و شکوفه قسمبه آن جوانه که در زیر خاک پنهان استجفای بی خبری از صدای پای نسیمغبار گوشه نشین را مگو که آسان استخوشا د...