کوچه های بغض آلود
حریم خلوت دل جای پای خوبان است
نگاه پنجره چشم انتظار جانان است
از آن زمان که سر فتنه دست باد رفته
حکایت خم زلف و سری پریشان است
دلم گرفته در این کوچه های بغض آلود
که بی قرار سحرگاه عطر باران است
اگر به مهر و حرارت نتابی ای خورشید
تمام فصل درختان پر از زمستان است
تو را به زمزمه شاخه و شکوفه قسم
به آن جوانه که در زیر خاک پنهان است
جفای بی خبری از صدای پای نسیم
غبار گوشه نشین را مگو که آسان است
خوشا دمی که تو باشی و هیچ غیر از تو
خوشا دمی که بشوق تو روبه پایان است
ZibaMatn.IR