صدای شکستنِ قلنج ِ تاریخ را می شنوم؛ که آماده ی شروعِ مجددِ لوپِ تکراری خود است؛ تا باز بشر آبستنِ کودکِ حرامزاده ای شود که صاحبش نا پیداست؛ و فقط دردی بدتر از زایمان و عشقی شبیه به مادرانگی از آن به یادگار خواهد ماند. هر راه و تلاشی...