جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانتبگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارمولی افسوس و صد افسوسزابر تیره برقی جستکه قاصد را میان ره بسوزانید... کنون وامانده از هر جادگر با خود کنم نجوایکی را دوست می دارمولی افسوس او هرگز نمیداند.... فریدون مشیری.......