روی کاغذ هجده ساله زاده ی شهر بی وجود برچروکِ پیشانیاش گردوخاکِ زلزلهی سی سال پیش عکسِ ممهور مایل به چپ انگار در انگاره ها از قابِ خواب فرار کرده سری که از تن حوصلهاش سر رفته و گوشهایی که شماره ی شناسنامه را لای رادیکال زمزمه کرده روزِ صدور...