پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
بسمه تعالیدرِ دل را برای غمگساری ، با نوا وا کنمُهیّا شو برای گریه ، قفلِ سینه را وا کنسرِ این نافه را پیشِ غزالانِ زمان بگشابه دل های پر از خون ، حرفِ آن درد آشنا وا کنگرانی میکند آن بند ، بر بالِ پریزادانبه این نازک بدن رحمی نما ، بندِ قبا وا کننسیمِ مصر در پیراهن از شادی نمی گنجدگریبانی به دست افشانی بادِ صبا وا کنهمیشه از شکایت نامه ی ما سنگ می نالداگر خون گریه خواهی کرد ، پس مکتوبِ ما وا کنبرای بی قرار...