متن صائب تبریزی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات صائب تبریزی
تن چیست که با خاک برابر نتوان کرد؟
از کوتهی ماست که دیوار بلندست
کوته بود از دامن عریانی مجنون
هر چند که دست ستم خار بلندست
غافل کند از کوتهی عمر شکایت
شب در نظر مردم بیدار بلندست
هر چند زمین گیر بود دانه امید
دست کرم ابر گهربار...
خنده چون کبک به آواز نمی باید کرد
خویش را طعمه شهباز نمی باید کرد
گل به زانو دهد آیینه شبنم را جای
روی پنهان ز نظرباز نمی باید کرد
گوهر راز به غماز سپردن ستم است
باده در شیشه شیراز نمی باید کرد
عرصه تنگ فلک جای پرافشانی نیست...
00:00♥️ 1401/12/19 به وقت عاشقی...
دزدی بوسه عجب دزدی پُر مَنفعتی ست
که اگر باز ستانند ، دو چندان گَردد :)
👤صائب تبریزی
زعیب خویش هنر نیست چشم پوشیدن
که پرده پوشی عیب کسان هنر باشد