گفتم، با من بیا. هیچکس نمیداند، در کجای این خاک، روحِ من از درد به خود میپیچد. هیچکس آن دهانِ گشوده به تاریکی را، آن دندانهای به هم فشرده از هول را، در نیافته است. من برای تو سخن گفتم، و تو لب گزیدی از طعمِ آن سخنان. کلام من،...