تو مثل قطره ای از نور طلوع کن ، بر روی شیشه این جهان خواب زده. طلوع کن ، شیشه را بشکن. چون شعله ای سرکش و شیدا ، بر روی تاریکی زمانه ، با هجوم اقیانوسی از آتش ، فریادت را فریاد بزن. و با صدای خُرد شدن استخوانهای...
میلاد تو طلوع نور در قلبی مه گرفته بود نفسی گرم در فضای سرد و غریب گلی شکفته در بهار تولد یک شعر دلنشین شعری در واژه های نگاهت و در قافیه های کلامت تولدت مبارک