یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
عمریست دلم در طلبت آه دوان استدرکوچه ی یادت همه شب پرسه زنان استشهر دل من پر شده از عطر هوایتیادت همه جا چون نفسم در جریان استبا حال و هوای تو نفس می کشم آریدر سینه ی من خاطر تو در ضربان استمن عابر دلداده در این گوشه ی شهرمدنیای خیال تو مرا جان و جهان استآدم نشدم، آه نشد از تو گذشتنعشق تو پری خاص تر از آدمیان استهادی نجاری...