پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ما حس ِ درون ِ یاس بودیمدنیای قشنگ ِ نسترن هامدهوش و مسخ ِ یک اقاقیمغرور ِ وفای قاصدک هاطوفان تو زد، باغ بهم ریختگُلبرگ و گُل و یاس بهم ریختدر باغ نرویید و نماند یاد به جز تو از همهمه یک رایحه ماند،رایحه ی تو...