چه کسی دیده لب آب بسوزد جگری؟ روی دست پدری جان بسپارد پسری؟ چه کسی دیده که لب تشنه ای از سوز عطش آب در دست و ننوشد به هوای دگری؟ السلام علیک یا باب الحوائج یا قمر العشیره
هرچه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم /ما از تو به غیر تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده /صد بار اگر علقمه را فتح کنم هر بار دوباره تشنه برمیگردم/ کس پیش تو دم ز زور بازو نزند کو آنکه مقابل او...