پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشدکه تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشدلب تو میوه ممنوع ولی لب هایمهر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشدبا چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهرهیچکس، هیچکس اینجا به تو مانند نشدهر کسی در دل من جای خودش را داردجانشین تو در این سینه خداوند نشدخواستند از تو بگویند شبی شاعرهاعاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!...
.بوسه سربسته ترین حرف خدا با لبِ توستاز لب سرخ تو ...این قصه شنیدن دارد!...