یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
لمس کن کلماتی راکه برایت می نویسمتا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…لمس کن نوشته هایی راکه لمس ناشدنیست و عریان…که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکدلمس کن گونه هایم راکه خیس اشک است و پر شیار…لمس کن لحظه هایم را…تویی که می دانی من چگونهعاشقت هستم٬لمس کن این با تو نبودن ها رالمس کن…همیشه عاشقت میمانمدوستت دارم ای بهترین بهانه ام...
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم...تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالی ست...تا بدانی نبودنت آزارم می دهد...لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنی ست و عریان...که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد...لمس کن گونه هایم را که خیسِ اشک است و پر شیار...لمس کن لحظه هایم را...تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم...لمس کن این با تو نبودن ها را، لمس کن...همیشه عاشقت می مانم...دوستت دارم ای بهترین بهانه ام......تولدت مبارک بهترینِ زندگیم،...