پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
لمس کن کلماتی راکه برایت می نویسمتا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…لمس کن نوشته هایی راکه لمس ناشدنیست و عریان…که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکدلمس کن گونه هایم راکه خیس اشک است و پر شیار…لمس کن لحظه هایم را…تویی که می دانی من چگونهعاشقت هستم٬لمس کن این با تو نبودن ها رالمس کن…همیشه عاشقت میمانمدوستت دارم ای بهترین بهانه ام...
کمی بمان!کمی به من نگاه کن!نگاهت تنها دلیل آرامشم است!در چشمانم نگاه کندراین چشمان اشک آلودکه همیشه درپی رفتن توچشم انتظار به آمدنت بودحال که دوباره آمدی ؛چرا این چنین مرا از خود می رانی ؟چرا چشمانت را از من نگاه می داری؟دیگر تاب و توان سکوت ندارمحس فریاد در من به اوج رسیده استفریاد دوستت دارمِ صدایم را گوش کندرحالی که حرفی نمی زنمبه چشمانم نگاه کنحرفهایم را از نگاهم بخوانآیا چیزی هست که در آن ببینی؟آیا پاسخ درده...
از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،اشک از چشمانم ریختو از چشمان خیسم فهمیدیکه عاشقت هستمحس کن آنچه در دلم میگذرد ،دلم مثل دل های دیگر نیستکه دلی را بشکند!تو که باشیچرا دیگر به چشمهای دیگران نگاه کنم ،تو که مال من باشیچرا بخواهم از تو دل بکنم!وقتی محبتهایت ،آن عشق بی پایانتبه من زندگی میدهدچرا بخواهم زندگی ام را جز تو با کسی دیگر قسمت کنم ،چرا بخواهم قلبم را شلوغ کنم؟همین که تو در قلبمی ،انگار یک دنیای عاشقانه در...
وقتی تو باشی ؛ زندگی برایم زیباست ؛ عاشقی برایم با معناست !وقتی تو باشی ؛ قلبم بی آرزوست ، ای تنها آرزوی من در لحظه های تنهایی !وقتی تو عزیز دلم باشی ؛ همدمم باشی ؛ سر پناهم باشی ؛ طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو است !تو هستی ، برای من هستی ، تا آخرش همه هستی ام هستی !!!حالا من هستم و یک عشق پاک در قلبم !وقتی تو باشی ؛ عشق در وجودم همیشه زنده است ، میتپد قلبم تنها برای تو و می گذرد لحظه ها به یاد تو و می ماند برای همیشه...