سوز سینه ساز شد، سر تا سراسر سوختم شعله شد شور و شرر، در شام دیگر سوختم لاله لبهای لطیفت لحظهای لبخند زد لرزش لبهای لعلت دید و یکسر سوختم موج موی مشک مویت، مست مستان میکند مثل مجنون در مسیر ماه منظر سوختم نغمهی نی نرم نرمک نالهای نو...
شاعر ام نه آنقدر که شعر بگویم دارم لای این سطر ها مریم دست های تو را می بویم تو لیلا ی کدام شعرمنی این همه مجنون وار نمی یابم تورا