متن تنهایی سوزان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی سوزان
...اگرچه دریا دریا گریستم،امّا
شده ست تشنگیِ شوره زار،حاصلِ من...
آرام،بی آنکه
کسی بفهمد
خاکستر شدم...
آن دست که برای
برای نوازشم آمد
مرا در هوا پخش کرد
من،آتشی نبودم که ببینی
یا با آن گرم شوی و نورم را ببینی
من،فقط بی صدا میسوختم
**خاکستر**
زبانم سوخته است،
نه سیب را میشناسم،
نه باران را.
دلم سوخته است،
نه دستی مرا میگیرد،
نه صدایی مرا میخواند.
در راهی که از دود پوشیده شد،
پا گذاشتم،
بیآنکه بدانم
به کدام سمت میروم.
و در پسِ بادهای سرد،
چیزی فرو ریخت،
شاید من بودم،
شاید باوری...
دوستان بعد از تو می پرسند احوال مرا
من تنی در شعله دارم یک دل از من جدا