پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
بر مداری جاودانه می چرخدبی قراری شبوقتی تمام لحظه هاکابوس می شودتا تودر تمام حادثه ها تکرار شویمثل همین حالاکه چشم های فسفری اتخاکستر می شودتا شعله درونت را فریاد کنیدر بی قراری شببی قراربر همین مدارمی چرخیمی چرخانیو در زایشی جاودانهفاصله یتوتامن...مثل همه ی شب هاکه یلدا می شودتا کابوسی دوباره سر بر کُندمثل همین حالاکه این شعرزاده می شوددر بی قراری شب...