مرثیه آرزو ای عشقِ بی بهانه به کارم نیامدی حتی به خاطری که ندارم نیامدی حالا که از هوای تو و برکت جنون آواره ای به شهر و دیارم نیامدی گفتیکه میرسی سر قولیکه داده ای دیدی به درد و غصه دچارم نیامدی با روزگار خسته و دلتنگی و قفس...