شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
عشق یعنی:برق چشمان شبتبر گیس بلند تاریکی عشق یعنی :مرداد آغوشت در زمهریر بهمن و طلوع لبخندتقبل از سپیده روز عشق یعنی :آمده ای و ابر خاطره ام دیگر خیس باران نیستاین عشق را این دو بازوی حد وطن رادوست دارم. مریم جوکار دلارام...
حیاط خلوت خیالمانتظار آمدنی رامی کشیدتا در حوض آغوششبشوید غم های دلم آمدنت ترنم حیات بود تا ناقوس مرگ را در چشمان شبتبه خاموشی بسپارم مریم جوکار دلآرام...
چونڪہ از ره میرسد اردیبہشت مےڪند دنیاے ما را چون بہشت...