جان به جانش کنی دلتنگ است پاییز را میگویم می آید و تمام نداشته هایت را با نسیمی به صورتت می کوبد میسوزی و با نم بارانش چکه چکه آبت میکند روز هایی که دست های سردت بوی غربت میدهد و آسمان نیمه ابریش عجیب تنهاترت میکند دلگرمی ها سوار...