به تو ای پنجره ی رو به خیابان؛ سلام... تب عشق گل خشکیده به گلدان ؛سلام... قصه ی بوسه ی آن نیمه شب پنهانی؛ ای پریزاده و دردانه ی باران ؛سلام ... گفته بودی همه شب چشم به راهم شده ای؛ آمدم سوی همان دیده ی گریان ، سلام... آمدم...
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند من کافر همه شب با تو به آغوش کشم...!
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند من کافر همه شب با تو به آغوش کشم