نادیده ات میگیرم!درست مثل خودت...فکر کردى وقتى رفتى التماس بودنت را میکنم؟یا بند بند احساسم را در چمدانت مى پیچم و راهىِ بى وفایى هایت میکنم؟سخت در اشتباهى!حتى در بایگانىِ ذهنم هم دیگر جایى نخواهى داشت ...!چه خوب است که من بلدم دیگر دوستت نداشته باشم...منى که روزى براى تو...