باران سال های مشروطه ی منی تو آه منی به مهمان نوازی بادگیرها بخار نفس هایم روی شیشه ی پنجره ای وقتی می نویسمت گردوهای تازه ی بی تاب پوست منی بالنگ منی تو نگاه کردن به پامچال بهار منی دلتنگی تهرانی و کوچه های دربند چنارهای تازه سبز ِکوچک...