کنار پنجره از کِی؟ سخن نگو باران ! چه شد چه شد نکند وی ...، سخن نگو باران ! غرورِ پنجره را پیشِ چشمِ ما نشکن برای شیشه ی بی مِی سخن نگو باران ! بگو غروبِ نفسگیرِ جمعه نیست کنون از انتظار و دعا هِی سخن نگو باران !...