رفتی دلم شکستی ، این دل شکسته بهتر پوسیده رشته عشق ، از هم گسسته بهتر من انتقام دل را هر گز نگیرم از تو این رفته راه نا حق ، در خون نشسته بهتر در بزم باده نوشان ای غافل از دل من بستی دو چشم و گفتم ،...
چه گریزی ز بر من ؟ که ز کویت نگریزم گر بمیرم ز غم دل، به تو هرگز نستیزم من و یک لحظه جدایی ؟ نتوانم نتوانم ... بی تو من زنده نمانم