خواب یا بیدار ؟ نمیدانم احساسم ، فکرم ، خیالم مانند گمشده ای است در جنگل مه آلود که دنبال گمشده اش میگردد جانم به لب رسیده از این هیاهو از این سَردرد آخر معشوقه ی رفته بَرباد بعد از تو قرص های لعنتی لالایی چشمانم را می خوانند.