هر بند تنم بیدار از لمس تنت شد داغ من ذره شدم در تو گمگشته درون باغ در سینه ام افتاده یک شور ز جنون ناب میسوزم و میخندی آرام ولی بی تاب آغوش تو دریایی من قایق بیلنگر افتادهام از خود گم در تو چه بیپیکر تنها دو قدم...