هر بند تنم بیدار از لمس...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

هر بند تنم بیدار از لمس تنت شد داغ
من ذره شدم در تو گمگشته درون باغ

در سینه ام افتاده یک شور ز جنون ناب
می‌سوزم و می‌خندی آرام ولی بی تاب

آغوش تو دریایی من قایق بی‌لنگر
افتاده‌ام از خود گم در تو چه بی‌پیکر

تنها دو قدم مانده تا وسوسه ی لب‌هات
دیگر چه نگاهی فرمان بردن از چشمات

لرزیدم از این خواهش از بوسه بی پروا
تا مرز جنون رفتم در گام تو بی‌تقوا

چشمان تو تعبیر است از خواب شبانگاهی
تا مرز عدم رفتم با خواهش پنهانی

آرام ولی عریان در آیینه ی هم بودن
یک لحظه ولی کافیست تا وسعت ما بودن

چرخید تنت آرام در سایه بازویم
پیچید نفس‌هایت در عمق شب مویم

لب‌هات مرا برداشت از خویش فراموشم
دستان تو می‌داند راهیست به خاموشم

پلک تو به پلکم خورد افتاده ام از ایمان
یک تن شد و یک خواهش تا آخر این طوفان

حالا که جهان ساکت ما در تب بی پایان
بگذار ببوسم باز پایان همین طوفان

محمد خوش بین
ZibaMatn.IR
خوش بین
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، توصیف شور و شیدایی عاشقانه‌ای است که با لمس معشوق آغاز می‌شود و به اوج جنون و فراموشی از خود می‌رسد. شاعر در آغوش معشوق، گم شده و تسلیم خواهش‌های جسمانی و عشقی بی‌حد و مرز است. لحظات مشترکشان، فراتر از محدودیت‌های عقل و عرف، به اوج لذت و آرامشی عمیق می‌رسد که در نهایت، به بوسه‌ای پایان‌بخش این طوفان احساسات می‌انجامد.

ارسال متن