همین چشم به راهی ها همین انتظارها تو را از چشمم انداخت.
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی چشمی به رهت دوختهام باز که شاید بازآئی و برهانیم از چشم به راهی